تحریم اقتصادی

در این بخش از صفحه‌ی ویژه‌ سفر رهبر انقلاب به خراسان شمالی، كلیدواژه‌ها و مفاهیم اصلی مطرح شده در طول سفر به همراه «گزیده بیانات» مربوط به آن ارائه شده و به تدریج در طول سفر تكمیل خواهد شد. مخاطبان می‌توانند در این بخش، در زمان كوتاهی، محورهای اصلی بیانات رهبر انقلاب را در طول سفر ملاحظه كنند.
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif غفلت از كید و مكر دشمن خطرات بزرگی دارد
دشمنان ما برنامه‌ريزى ميكنند؛ به خيال خودشان ميخواهند در مقابل اين ملت بزرگ و بااراده، مانع و رادع درست كنند تا اين پيشرفت اتفاق نيفتد؛ اما مطمئن باشند و بدانند همچنان كه از روز اول انقلاب تا امروز تجربه كرديم، در آينده هم دشمنان ما در همه‌ى توطئه‌ها و مكرها و كيدهاى خود شكست خواهند خورد. سياستمدارهاى مختلفى در كشورهاى معارض ما آمدند و رفتند - در آمريكا، در انگليس، در برخى كشورهاى ديگر - هركدام كه آمدند، با يك دل پركينه و پربغض نسبت به حركت اسلامى و انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى آمدند؛ طراحى كردند، برنامه‌ريزى كردند؛ هرچه در توان و تلاش داشتند، انجام دادند؛ به خيال اينكه جمهورى اسلامى و ملت ايران را به زانو دربياورند. آنها رفتند، بعضى حتّى نامشان هم فراموش شد؛ اما ملت ايران با سرافرازى و سربلندى بحمدالله در صحنه حاضر است و با اراده‌ى قوى‌تر و تصميم راسخ‌تر از روز اول، راه خود را ادامه ميدهد. اين نشان‌دهنده‌ى قوّت آينده‌ى نظام جمهورى اسلامى و اين ملت بزرگى است كه اين نظام را خواسته‌اند و از آن پشتيبانى كرده‌اند ...
به خود مغرورشدن و غفلت‌كردن از كيد و مكر دشمن، خطرات بزرگى دارد. نبايد مغرور شد. بنده به مسئولين هميشه توصيه ميكنم، ميگويم قوى باشيد، اما دشمن را هم ضعيف نينگاريد. نبايد از دشمن غفلت كرد. دشمن از راههاى مختلف وارد ميشود؛ يك روز صحبت تحريم است، يك روز صحبت تعرض نظامى است، يك روز صحبت جنگ نرم است، يك روز صحبت تهاجم فرهنگى و ناتوى فرهنگى است. دشمن از راههاى مختلفى وارد ميشود؛ بايد هشيار بود.[1]
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif همه پیشرفت‌های ملت ایران در شرائط تنگدستی انجام شده است
پيشرفت ما در اين زمينه‌هائى كه مورد علاقه‌ى ما و مجموعه‌ى قشر فرهنگى و علمى كشور است، انصافاً پيشرفت فوق‌العاده‌اى است. يعنى هيچ نبايد ترديد كنيم كه ما ميتوانيم. اين جلوى چشم همه است. ما در آغاز انقلاب، حدود صد و هفتاد هزار دانشجو داشتيم، امروز بيش از چهار ميليون دانشجو داريم. در آن زمان، پنج هزار عضو هيئت علمى داشتيم. همان اوائل، بنده خودم يادم هست كه اين رقمِ پنج هزار، هِى تكرار ميشد. بعضى‌ها ميگذاشتند ميرفتند، كه قابل شمارش بود؛ ميگفتند آقا يكى كم شد، ده تا كم شد! امروز اعضاى هيئت علمى ما بسيار فراتر از اينهاست. خوشبختانه ما ده‌ها هزار اعضاى هيئت علمى داريم. امروز دويست دانشگاه جامع در سرتاسر كشور هست، دو هزار دانشگاه و مركز آموزش عالى در سطح كشور وجود دارد؛ اينها چيزهاى كمى نيست. ما همه‌ى اينها را در شرائط تنگدستى انجام داديم. همين تحريمى كه حالا گفته ميشود تشديد كردند يا رو به تشديد دائمى است، خب، از اول وجود داشته. ما علاوه‌ى بر اين، جنگ هم داشتيم؛ علاوه‌ى بر اين، در دورانهاى مختلفى كاهش قيمتهاى نفت داشتيم؛ مشكلات فراوان داخلى بر ما تحميل كرده بودند؛ افزايش جمعيت را داشتيم - جمعيت ما اول انقلاب سى و پنج ميليون بود؛ جمعيت دو برابر شده - همه‌ى اين مسائل بوده است؛ در عين حال ما بحمداللَّه اين پيشرفت را پيدا كرديم.
 و من به شما عرض بكنم؛ اين پيشرفتهائى كه در زمينه‌هاى علمى به وجود آمده، هيچكدام مربوط به اين نيست كه بگوئيم در يك نقطه‌ى خاصى، يك تلاش جمعىِ همه‌جانبه‌اى انجام گرفته؛ نه، در خيلى از اين بخشهائى كه ما پيشرفت داريم، يك گروه علاقه‌مندِ بااستعداد، از يك نقطه‌اى يك مقدار حمايت شدند، ناگهان به اوج رسيدند. سالها قبل مسئولين يك كشورى از كشورهاى دوستمان - نميخواهم اسم بياورم - آمدند اينجا، گفتند ما فلان مقدار بودجه گذاشتيم براى يك موضوع خاص - مثلاً براى بيوتكنولوژى - همه‌ى كشور هم روى آن متمركز شدند. ما اين كار را نكرديم. آنچه كه اتفاق افتاده است، به خاطر وجود استعداد، به خاطر وجود شوق از سوى گروههاى گوناگون بوده است؛ خيلى‌هايش به شكل گلخانه‌اى به وجود آمده، نه اينكه حالا همه‌ى كشور متمركز شوند تا ما مثلاً فرض كنيد سلولهاى بنيادى را به دست بياوريم؛ نه، چند نفر جوان بااستعدادِ علاقه‌مند قضيه‌ى سلولهاى بنيادى را دنبال كردند، از يك گوشه‌اى هم يك مختصر حمايتى از اينها شد؛ ناگهان ملاحظه كرديد كه در دنيا جزو برجسته‌ها شدند. بحث نانوفناورى هم عيناً همين جور است، بحثهاى گوناگون ديگر هم همين جور است. اين بحثهاى مربوط به موشكها هم، چه موشكهاى مربوط به فضا و بردن ماهواره، چه موشكهاى نظامى، اينها همه‌اش كارهائى است كه از روى شوق و ميل و رغبت از سوى گروهى، يك جائى شروع شده، بعد نتائجش را همه مشاهده كردند.[2]
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif جنگ احزاب امروز علیه جمهوری اسلامی
«لقد كان لكم فى رسول‌اللّه اسوة حسنة لمن كان يرجوا اللّه و اليوم الاخر و ذكر اللّه كثيرا».(2) اگر «يرجوا اللّه و اليوم الاخر» هستيم، اسوه، پيغمبر است. نه اينكه ما مثل او عمل كنيم - كه محال است - راه او را بايد ادامه دهيم. آن وقت در آيه‌ى بعد، وضع مؤمنان به اين پيغمبر روشن ميشود: «و لمّا رءا المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق اللّه و رسوله».(3) در جنگ احزاب، از همه طرف حمله كردند. در جنگ بدر يك گروه بودند، در جنگ احد يك گروه بودند، در جنگهاى ديگر قبائلِ كوچك بودند؛ اما در جنگ احزاب، همه‌ى قبائل مشرك مكه و غير مكه و ثقيف و غيره آمدند متحد شدند؛ ده هزار نفر نيروى رزمنده فراهم كردند؛ يهودى‌ها هم كه همسايه‌ى پيغمبر بودند و امان‌يافته‌ى پيغمبر بودند، خيانت كردند؛ اينها هم با آنها همكارى كردند. اگر بخواهيم اين را با امروز مقايسه كنيم، يعنى آمريكا با آنها مخالفت كرد، انگليس مخالفت كرد، رژيم صهيونيستى مخالفت كرد، فلان رژيم مرتجعِ نفتخوار مخالفت كرد. پولهاشان را خرج كردند، نيروهاشان را جمع كردند، يك جنگ احزاب درست كردند؛ جنگ احزابى كه دلها را خيلى ترساند. اوائل همين سوره ميفرمايد: «و اذ قالت طائفة منهم يا اهل يثرب لا مقام لكم فارجعوا»؛(4) مردم را ميترساندند. الان هم همين جور است. الان هم يك عده‌اى مردم را ميترسانند: آقا بترسيد. مقابله‌ى با آمريكا مگر شوخى است؟ پدرتان را در مى‌آورند! آن جنگ نظامى‌شان، اين تحريمشان، اين فعاليتهاى تبليغى و سياسى‌شان. در آخر اين سوره باز ميفرمايد: «لئن لم ينته المنافقون و الّذين فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدينة لنغرينّك بهم».(5) مرجفون همينهايند. در يك چنين شرائطى، شرح حال مؤمن اين است: «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله»؛ ما تعجب نميكنيم؛ خدا و رسولش به ما گفته بودند كه اگر پابند به توحيد باشيد، پابند به ايمان به خدا و رسول باشيد، دشمن داريد؛ دشمنها سراغتان مى‌آيند. بله، گفته بودند، حالا هم راست درآمد؛ ديديم بله، آمدند. «و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الاّ ايمانا و تسليما»؛ ايمانشان بيشتر شد. منافق، ضعيف‌الايمان، فى قلوبهم مرض - كه طوائف گوناگونى‌اند - وقتى دشمن را مى‌بينند، تنشان مثل بيد ميلرزد؛ بنا ميكنند به مؤمنين باللّه و زحمتكشان در راه خدا، عتاب و خطاب و اذيت كردن و فشار آوردن: آقا چرا اينجورى ميكنيد؟ چرا كوتاه نمى‌آئيد؟ چرا سياستتان را اينجورى نميكنيد؟ همان كارى كه دشمن ميخواهد، انجام ميدهند. اما از آن طرف، مؤمنينِ صادق ميگويند: ما تعجبى نميكنيم؛ خب، بايد دشمنى كنند؛ «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله».
يك جا هم فرموده: «و لن ترضى عنك اليهود و لا النّصارى حتّى تتّبع ملّتهم»؛(6) تا وقتى كمند آنها را به گردن نيندازيد، دنباله‌رو آنها نشويد، همين آش است و همين كاسه. خودت را قوى كن كه كمندش در گردن تو تأثير نگذارد؛ يك تكان بدهى، كمندش پاره شود. خودت را قوى كن. چرا خودت را ضعيف ميكنى تا در مقابل او تسليم شوى، خاكسار شوى، به خاك بيفتى؟ «و ما زادهم الاّ ايمانا و تسليما».[3]
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif دروغ بودن ادعای ارتباط تحریم‌ها با مسئله هسته‌ای
امروز دشمنان ما، راديوها، بعضى‌ها هم با اينها همزبان ميشوند، هى مسئله‌ى تحريم را بزرگ ميكنند، بزرگ ميكنند. تحريم مال امروز و ديروز نيست؛ از اوائل، تحريم وجود داشته است. البته تشديد كردند، اثر نكرده؛ باز تدبير ديگرى انديشيدند، اثر نكرده است. تحريم از اول بوده است. امروز دشمنان ما - چه دولت آمريكا، چه بعضى از دولتهاى اروپائى - تحريم را مرتبط كرده‌اند به مسئله‌ى انرژى هسته‌اى. دروغ ميگويند. آن روزى كه اينها تحريمها را برقرار كردند، انرژى هسته‌اى در كشور نبود؛ صحبتش هم نبود. آنچه كه اينها را از ملت ايران عصبانى ميكند و به اينجور تصميمها وادار ميكند، سرافرازى ملت ايران است، گردنكشى ملت ايران است. اين روحيه‌ى استقلال، اين روحيه‌ى قدر خود شناختن، اين روحيه‌ى عدم تسليم كه به بركت اسلام و قرآن در ملت ايران به وجود آمده، اين است كه آنها را عصبانى ميكند؛ براى همين هم است كه با اسلام بدند، براى همين هم است كه به پيغمبر اسلام اهانت ميكنند؛ ميدانند كه اسلام وقتى در يك كشورى رسوخ كرد، روحيه‌ى استقلال در آن كشور آنچنان خواهد بود كه ديگر زير بار آنها نميرود. آنها افراد ضعيف و زبون را در رأس كشورها يا به دست مى‌آورند يا منصوب ميكنند، براى اينكه از آنها اطاعت كنند. وقتى جائى مثل كشور ما، مسئولين را مردم معين ميكنند، حضور مردم در همه‌ى صحنه‌ها حضور برجسته‌اى است، آنها چه كار ميتوانند بكنند؟ مردم مؤمن، مردم معتقد به مبانى اسلامى، مردم روحيه‌گرفته‌ى به بركت اسلام، در مقابل اينها كوتاه نمى‌آيند؛ لذا اينها هم عصبانى‌اند؛ حالا امروز اسمش را ميگذارند انرژى هسته‌اى! وانمود ميكنند كه اگر ملت ايران از انرژى هسته‌اى صرفنظر كند، تحريمها برداشته ميشود. دروغ ميگويند. از روى بغض و كينه‌اى كه دارند، تحريمهاى غير منطقى ميكنند؛ تحريمهائى كه همه‌ى عقلا و انسانهاى باانصاف عالم وقتى نگاه ميكنند، مى‌بينند اينها كارهاى غير منطقى و در واقع وحشيانه است؛ اين يك جنگِ با يك ملت است. البته در اين جنگ هم به توفيق الهى مغلوب ملت ايران خواهند شد.[4]