آيا جزيره خضراء محل سکونت امام زمان (عجل الله) است يا نه!!!

آيا جزيره خضراء محل سکونت امام زمان (عجل الله) است يا نه!!!

علامه ذوالفنون حسن زاده آملي مي فرمايند:
مرحوم حاجى نورى راجع به جزيره خضراء روايتى نقل كرده است . يكى از فوايد محضر شريف علامه شعرانى اين است كه ايشان باز حاشيه اى در اينجا دارند كه ما آن حاشيه را در هزار و يك نكته آورديم .
ايشان مى فرمود كه : جزيره خضراء الان هم هست . از بلاد اندلس است . جزيره اى است خيلى سبز و خرم . نوعا جزيره ها خضراء هستند.ولى آن جزيره ويژگى خاصى دارد. مهدى فاطمى آن جا را پايتخت خودش قرار داد و محل حكومتش بود. بعد اين مهدى فاطمى و جزيره خضراء، سر زبانها افتاد و دهان به دهان نقل شد، و بعضى از اين جهال نقله ، مهدى فاطمى را تبديل كردند به حضرت مهدى بقيه الله (عج ) و ايشان را در جزيره خضراء اسكان دادند. و جزيره خضراء را با مثلث برمودا ارتباط دادند. چه كارها كردند، چه چيزها دنباله اين حرف آوردند و ديگران هم گرفتند اين را در اين كتاب و آن كتاب نوشتند.
راجع به اين مثلث بومودا كه خيلى حرفش هست ، هم همين طور. متاءسفانه آقايان فرمايشى را كه مى شنوند اينها را مى آورند اسناد مى دهند به دين و آيين . به دين شريفى كه يكپارچه برهان و عقل است : قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين .

خداوند درجات حضرت استاد آيت الله جناب آقاى رفيعى را متعال بفرمايد، ايشان درباره لو لا الحجه لساخت الارض و امثال اين گونه بيانات درباره حجت كه انسان حجت مى خواهد، مى فرمود: وجود بقيه الله كه سر الله است ، لازم است و نظام هستى بدون واسطه فيض و انسان كامل نمى شود.
اين به جاى خود، كه براى اثبات آن دليل و برهان داريم ، حرف داريم و برهان حكمى ، مطالب عرفانى ، آيات ، روايات در شرف متواتر و متضافر. اما حجتى كه روايات ما را به آن تشويق مى فرمايند كه عالم حجت مى خواهد لو لا الحجه لساخت الارض اين حجت يعنى عقل ، يعنى برهان ، يعنى دليل .
انسان كه به گزاف هر چيزى را نمى گويد، در حرفهايش تثبت مى خواهد، در پذيرفتنش تثبت و تدبر مى خواهد. دين ، دين عقل و برهان است . حالا مثلث برمودا در دريا، آن محوطه زير دريا كوه مغناطيس دارد، سنگ مغناطيس ، قوه مغناطيسى . مى دانيد قطب جغرافيايى زمين يك قطب است كه نسبت به كره سنجيده مى شود، و نيز زمين ، قطب مغناطيسى دارد. قطب مغناطيسى قرار ندارد، چرخش دارد و مقدارى چرخش هم با قواعد رياضى معلوم مى شود. اين قطب مغناطيسى مثلث برمودا هم زير دريا است ، لذا كشتى هايى به به خود كشيده ، بلكه طياره را از هوا به خود كشيده ، و بسيار قوى است ، اين را به حساب امام زمان (عج ) گذاشتند.

منبع:http://alame-hasanzade.blogfa.com

ادب حضرت اقا  

ادب حضرت اقا

خاطره اى دارم ، هرچند ممكن است خداى ناكرده حمل بر خودستايى يا چيز ديگر بشود، ولى براى روشن شدن موضوع ، عرض مى كنم . وقتى ، در محضر مبارك جناب آقاى الهى قمشه اى بودم . ايشان فرمودند: آقا شما خير مى بينيد!
من عرض كردم : الهى آمين اما آقا شما از چه جهت اين فرمايش را مى فرماييد؟ و روى چه لحاظى اين بشارت را به من داديد كه من خير مى بينم ؟
ايشان فرمودند: چون شما را خيلى خوب نسبت به اساتيدت متواضع مى بينم . خيلى مراعات ادب با اساتيد مى كنى و آنها را در نام بردن ، نيك نام مى برى . این ادب و تواضع ، سبب مى شود كه شما به جايى مى رسيد و خير مى بينيد.
بنده حريم اساتيد را بسيار بسيار حفظ مى كردم و سعى مى كردم در حضور استاد تكيه به ديوار ندهم ، سعى مى كردم چهار زانو ننشينم . حرف را مواظب بودم زياد تكرار نكنم ، چون و چرا نمى كردم كه مبادا سبب رنجش ‍ استاد بشود.
مثلا من وقتى ، محضر همين آقاى قمشه اى بودم ، ايشان در حالت چهار زانو نشسته بود. پاى راستشان بيرون بود. من پهلوى ايشان نشسته بودم . خم شدم و كف پاى ايشان را بوسيدم . ايشان برگشتند و به من فرمودند: چرا اين كار را كردى ؟
گفتم : من لياقت ندارم كه دست شما را ببوسم ، همين كه پاى شما را بوسيدم ، براى بنده خيلى مايه مباهات است . خوب ! چرا من اين كار را نكنم ؟!من قريب دوازده سال در محضر ايشان بودم . در اين ساليان ، درس هاى ما شب ها بود بعد از نماز مغرب و عشا تمام منظومه به غير از منطق منظومه ، و از اول الهيات اسفار تا آخر آن ، و از اول نمط چهارم اشارت تا آخر آن را در خدمت جناب آقاى قمشه اى خواندم . هر چند نزد اساتيد ديگر هم براى خوشه چينى رفتم . مثلا سه نمط آخر اشارات را هم خدمت آقاى قمشه اى خواندم و هم خدمت آقاى شعرانى ، اسفار را هم خدمت هر سه بزرگوار آقايان قمشه اى و قزوينى و شعرانى .

منبع: داستان های عارفانه جلد ۲


موضوعات مرتبط: زندگی نامه حضرت علامه حسن زاده آملی
[ چهارشنبه دوم تیر 1389 ] [ 18:58 ] [ سالک ]
چشمه جوشان حکمت

گذری بر زندگی، آثار و اندیشه‏های استاد علامه آیة الله حسن زاده آملی

آخرین قسمت

در محضر علامه رفیعی قزوینی

استاد حسن زاده آملی به هدایت علامه شعرانی به حضور شریف مرحوم آیة الله حاج میرزا سید ابوالحسن رفیعی قزوینی تشریف فرما گردید و چند سالی در محضر مبارکش به فراگیری علوم عقلی و نقلی پرداخت، جالب این که آیة الله قزوینی دو درس به نامهای مصباح الانس و اجتهاد و تقلید در اصول را به صورت اختصاصی برای این شاگرد خود تدریس و تقریر می‏نمود، ایشان شرح علامه فناری بر مصباح الانس صدرالدین قونوی و دروس خارج فقه و اصول را نیز نزد مرحوم قزوینی آموخت.

وی در مقدمه رساله «اتحاد عاقل به معقول‏» مرحوم قزوینی، در معرفی استاد خود چنین نگاشته است:

«... آیة الله علامه رفیعی نابغه‏ای است که در علوم عقلیه و نقلیه از مفاخر امامیه و از اعاظم شیعه است و در این عصر از بزرگترین استادان حکمت متعالیه در حوزه‏های علمی اسلامی به شمار می‏رفته است. آن جناب در حدت ذکاء و قوت حافظه و حسن و لطف تقریر، و جودت و فصاحت گفتار و حلاوت و سلاست‏بیان، زبانزد خواص بوده است و بویژه در تعبیر و تفسیر آراء و افکار ملاصدرا و حل معضلات اسفار تبحر و تمهری شگفت داشت.» (1)

و در جای دیگر نوشته است:

«... چند سالی که برایم ایام الله و لیالی قدر بود، روز و شب از محضر انور استاد ارفع مرحوم آیة الله حاج میرزا سید ابوالحسن رفیعی قزوینی (روحی فداه) در تهران به تحصیل انوار معارف عقلی و نقلی موفق و مرزوق بودم. گاه گاهی بعضی از افادات فائض از قلم رصین و وزین علمی خویش را به نگارنده ارائه می‏داد که با کسب اجازه از آن جناب به استنساخ برخی از آنها توفیق یافتم.» (2)

به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید

ادامه نوشته

» مظلومیت فلسطین

مسأله‏ي فلسطين، يكي از مصايب بزرگ جهان بشريت كنوني است. هر كس كه احساسي در مورد انسان و حقوق انسان دارد و دم از حمايت از انسانهاي مظلوم مي‏زند، بايد در اين قضيه صاحب داعيه باشد و اين قضيه را، قضيه‏ي خود بداند. شايد بشود گفت كه قضيه و مصيبت فلسطين، جزو قضاياي كم‏نظير تاريخ است. تا آن‏جا كه ما دانستيم و شناختيم، اين‏طور حادثه‏يي با اين عظمت نسبت به يك ملت، در طول تاريخ هم كم‏نظير است.

شما هرچه از مصايب انساني فرض كنيد، در مصيبت و قضيه‏ي فلسطين جمع است؛ از قتل نفوس بي‏گناه، از آواره كردن انسانها و بي‏خانمان كردن آنها، از شكنجه و زجر و حبس و تبعيد و از اين قبيل، از اهانت به كرامت انساني، از نابود كردن سرمايه‏هاي بشري يك عده انسان، از فشار و ظلم و اختناق و اجازه‏ي فعاليت ندادن به يك عده بشر. همه‏ي اين مصايبي كه اگر در گوشه‏يي از عالم براي جمعي از مردم اتفاق بيفتد، بشريت را جريحه‏دار و داغدار مي‏كند، در قضيه‏ي فلسطين در طول چهل‏وپنج سال اخير اتفاق افتاده است.
 آن كساني كه دم از طرفداري از حقوق بشر مي‏زنند، اگر راست مي‏گويند، بايد از حقوق ملت فلسطين سخن بگويند. شما كدام ملت را سراغ داريد كه در اين چهل‏وپنج سال اخير، به قدر ملت فلسطين شكنجه ديده باشد، مصيبت كشيده باشد، عزيزانش را از دست داده باشد و حقوقش ناديده گرفته شده باشد؟

امروز دستگاههاي زر و زور در دنيا دست به دست هم داده‏اند تا حقوق ملت فلسطين را تضييع كنند؛ سعي مي‏كنند جنبه‏ي انساني اين قضيه را بكلي نديده بگيرند؛ بلكه بالعكس وانمود كنند.مسأله اين است كه دنياي استكباري، به سرزمين فلسطين به عنوان قلب جغرافيايي جهان اسلام احتياج دارد، تا اسلام را بكوبد، ملتهاي اسلامي را زير فشار قرار بدهد و از حركت اسلامي مانع بشود .  دولت اسرائيل در اين نقطه، قائم‏مقام حضور استكباري است، تا منافع استكبار را در اين منطقه تأمين كند؛ قضيه اين است .

 اگر امروز شما مسلمانان عقب بنشينيد، بدانيد كه دشمن يك سنگر جلو مي‏آيد – دشمني كه تمام نمي‏شود – اسرائيل يك سنگر جلو مي‏آيد؛ امريكا كه دشمن جهان اسلام است، يك سنگر جلو مي‏آيد. اگر شما عقب بنشينيد، آنها جلو مي‏آيند. دشمني ميان آنها و ميان شما امت اسلام كه تمام نخواهد شد. خواسته‏هاي استكباري استكبار كه تمامي ندارد.

ما را به خاطر حمايت از فلسطين و از انتفاضه‏ي فلسطين و از قيام مردم فلسطين تهديد نكنند؛ اين حمايت وظيفه‏ي ماست؛ ما اين را انجام مي‏دهيم و از هيچ تهديدي هم نمي‏هراسيم. از بعد از انقلاب، بلافاصله ما در معرض تهديدهاي استكبار بوديم؛ و به فضل پروردگار و به حول و قوّه‏ي الهي، استكبار نتوانسته است كاري بكند. ما باز هم تكليفمان را انجام خواهيم داد.

در این بخش به موضوعات فلسطین و اسرائیل در سایت خواهیم نشست

{   ورود به آرشیو موضوعات مربوطه    }

سایت رهبران شیعه

» بخش ویژه شناخت صهیونیست !؟

بادهای سیاهی که از دور می‏وزند، فقط بادند؛ فقط کولی‏انند؛ کولی‏ هایی که به دنبال خانه می‏گردند و می‏خواهند طلسم آوارگیِ‏شان را روی سر تو بشکنند.انگار دیواری کوتاه‏تر از دیوار تو پیدا نکردند که بتوانند دیوارهای بلندشان را بلندتر نشان بدهند!

از پشت پنجره ‏های دودی هولوکاست‏های وهم‏ آلود، نعره می‏زنند و دستشان را روی گلوی تو می‏فشارند و دهان کودکانت را با بمب می‏بندند. اما چرا تو؟چرا به آلمان نمی‏روند تا حقشان را از اجداد نازی آلمانی‏ها پس بگیرند؟ چرا در آغوش کاباره‏ های کثیفشان در اروپا لم نمی‏دهند و دست از سر مساجد تو برنمی‏دارند؟! چرا در دود کافه‏ های شب‏ آلود غرب محو نمی‏شوند؟! چرا ساکت نمی‏شوند؟!
چرا این بادهای سرگردان، این کولی‏ های آواره از زمان حضرت موسی علیه السلام تا امروز، بیشتر از حقشان را از زمین و آسمان می‏خواهند؟ کاش دوباره حضرت موسی علیه السلام به سوی قومش باز می‏گشت، تا ببیند این‏بار به سراغ کتاب رفته ‏اند و واژه واژه تورات را تحریف کرده ‏اند! کاش برمی‏گشت، تا ببیند خاخام‏ های مشکی‏ پوش آئینش فتوای جواز قتل کودکان مسلمان را می‏دهند!

ای فلسطینی گوش کن ! صدای مسلسل و گلوله می‏ آید و بوی خون و آتش. عطر دل‏انگیز زیتون، در فضا منتشر است؛ ولی صدای سفیر مرگ که می‏ آید، در مشام انسان فقط بوی نفرت می‏ پیچد و… دیگر هیچ. خشم و عصیان را در نگاه شیرخوارگان ببین! اینک، دستانشان آشنای دیرین سنگ است. من اگر چه دستم خالی‏ست، سینه‏ ای دارم به فراخی دشت‏ های سینا؛ پر از امید و آرزو؛ لبریز از فریاد و استقامت. دست‏ هایم را از دور، برای یاری‏ات گشوده‏ ام. آی فلسطینی! کبوتران سپید را ببین؛ به مبارک باد این همه ایثار آمده‏ اند. چشم‏ هایم را که می‏بندم، مرزها را درنوردیده ‏ام و کنار توام؛ هم‏رزم و هم‏سنگر تو. فریادمان یکی است و خواسته‏ مان نیز. ما از ازل، هم‏ پیمان بوده‏ ایم که جشن پیروزی بر شیطان را با هم برگزار کنیم. فریاد اتحادم، گوش و دل استکبار را لرزانده است. از همین راه دور، عجز و ناتوانی‏ اش را به نظاره نشسته‏ ام. او خوب می‏داند که این پرچم سبز و سفید و سرخ همیشه پا برجاست .

 جهت ورود به آرشیو موضوعی مباحث با یک لعنت به صهیونیسم بر روی تصویر زیر کلیک نمایید .

قطعــــه شهــــدا

آن چه مهم است حفظ راه شهداست، يعني پاسداري از خون شهدا، اين وظيفه‌ي اول ماست

«مقام معظم رهبري حفظه ‌الله»

در گمنامی هم مشترکیم ای شهید ، تو پلاکت را گم کرده ای و من هویتم را


خون شهيـــدان انقلاب و اسلام را بيــمه كرده است
در آينده ممکن است افرادي آگاهانه يا از روي ناآگاهي در ميان مردم اين مسئله را مطرح نمايند که ثمره‌ي خون‌ها و شهادت‌ها و ايثارها چه شد؟ اينها يقيناً از عوالم غيب و از فلسفه ي شهادت بي‌خبرند! و نمي‌دانند کسي که فقط براي رضاي خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگي نهاده است حوادث زمان به جاودانگي و بقا و جايگاه رفيع آن لطمه اي وارد نمي سازد. و ما براي درک کامل ارزش و راه شهيدانمان فاصله اي طولاني را بايد بپيماييم و در گذر زمان و تاريخ انقلاب و آيندگان آن را جست و جو نماييم.
مسلّم خون شهيدان انقلاب و اسلام را بيمه کرده است! خون شهيدان براي ابد درس مقاومت به جهانيان داده است. و خدا مي داند که راه و رسم شهادت کور شدني نيست. و اين ملت ها و آيندگان هستند که به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود. و همين تربت پاک شهيدان است که تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دل سوختگان و دارالشفاي آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند. خوشا به حال آنان که در اين قافله ي نور جان و سر باختند. خوشا به حال آنهايي که اين گوهرها را در دامن خود پروراندند. خداوندا! اين دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روي مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم نکن. خداوندا! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نيازمند به مشعل شهادت. تو خود اين چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش.

بخشي از پيام امام راحل رحمت الله عليه به مناسبت قبول قطعنامه 598

این بخش اختصاص دارد به وصیت نامه و زندگینامه شهدا و نحوه آشنایی با خصوصیات اخلاقی آن بزرگواران

ورود به مطالب این بخش }

پيام مهم رهبر معظم انقلاب در پی اهانت نفرت‌انگيز دشمنان اسلام به ساحت نورانی پيامبر اعظم صلوات‌الله‌

 

در پی اهانت نفرت‌انگیز دشمنان اسلام به ساحت نورانی پیامبر اعظم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم، حضرت آیت‌الله‌خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به ملت ایران و امت بزرگ اسلام، پشت صحنه‌ی این حركت شرارت‌بار را سیاست‌های خصمانه‌ی صهیونیسم، آمریكا و دیگر سران استكبار جهانی خواندند. ایشان با تشریح دلایل كینه‌ورزی صهیونیست‌ها نسبت به اسلام و قرآن، تأكید كردند: سیاستمداران آمریكا اگر در ادعای دخالت‌نداشتن خود صادقند، باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را كه دل ملت‌های مسلمان را به درد آورده‌اند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
قال الله العزیز الحكیم: یُریدونَ لِیُطفِئوا نورَ اللهِ بِأفواهِهِم و اللهُ مُتِمُّ نورِه وَ لو كَرِهَ الكافِرون(1)
ملت عزیز ایران؛ امت بزرگ اسلام
دست پلید دشمنان اسلام بار دیگر با اهانت به پیامبر اعظم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم كینه‌ی عمیق خود را آشكار ساخت و با اقدامی جنون‌آمیز و نفرت‌انگیز، خشم مجموعه‌های خبیث صهیونیستی را از تلألؤ روزافزون اسلام و قرآن در جهان كنونی نشان داد. در روسیاهی عاملان این جنایت و گناه بزرگ، همین بس كه مقدس‌ترین و نورانی‌ترین چهره‌ میان مقدسات عالم را آماج یاوه‌های مشمئزكننده‌ی خویش ساخته‌اند.
پشت صحنه‌ی این حركت شرارت‌بار، سیاست‌های خصمانه‌ی صهیونیسم و امریكا و دیگر سران استكبار جهانی است كه به خیال باطل خود می‌خواهند مقدسات اسلامی را در چشم نسل‌های جوان در دنیای اسلام از جایگاه رفیع خود فروافكنده و احساسات دینی آنان را خاموش كنند. اگر از حلقه‌های قبلی این زنجیره‌ی پلید، یعنی سلمان رشدی و كاریكاتوریست دانماركی و كشیش‌های امریكایی آتش‌زننده‌ی قرآن حمایت نمی‌كردند و ده‌ها فیلم ضد اسلام را در بنگاه‌های وابسته به سرمایه‌داران صهیونیست سفارش نمی‌دادند، امروز كار به این گناه عظیم و غیر قابل بخشش نمی‌رسید.
متهم اول در این جنایت، صهیونیسم و دولت امریكا است. سیاستمداران امریكا اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند، باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را كه دل ملت‌های مسلمان را به درد آورده‌اند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند.
برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان نیز بدانند كه این حركات مذبوحانه‌ی دشمنان در برابر بیداری اسلامی، نشانه‌ی عظمت و اهمیت این خیزش و مبشّر رشد روزافزون آن است. و الله غالبٌ علی أمرِهِ(2).
سید علی خامنه‌ای
23/شهریور/1391

1) سوره‌ی مباركه‌ی صف، آیه‌ی 8؛ می‌‌خواهند كه نور خدا را با دهان‌هایشان خاموش كنند، و حال آن‌كه خدا تمام‌‌كننده‌ی نور خويش است، هر چند كه كافران خوش نداشته باشند.
2) سوره‌ی مباركه‌ی یوسف، بخشی از  آیه‌ی 21، و خداوند بر كار خویش چیره است.

علامه حسن زاده املی

015
0sejdeh10
0b2
0afagh300
0besm 10
0besm3
ادامه نوشته

حسن و قبح:

حسن و قبح

گلشن حسن هست وچون گل هست خارش تو خارش را كنى تحقيروخوارش 

آنچه را كه به ظاهر خار مى نمايد همانند خار و تيغ و آتش وحيوانات درنده وشيطان را نبايد تحقير نمود كه جمال حق با جلال آن آميخته شده است .

پير ما گفت خطا در قلم صنع نرفت   آفرين بر نظر پاك خطا پوشش باد 

اين بيت به منزله مقدمه است براى طرح مبحث حسن و قبح كه در بيت بعدى سخن از آن به ميان آمده است كه :

 ز حسن و قبح و تشريح و تكوين   ببايد فرق اندر دين و آئين 

شيخ عارف محيى الدين در فص يونسى فصوص الحكم گفته است : ...فلا مذمون الا ماذمه الشرع : فان ذم الشرع لحكمة يعلمها الله ، اءو من اءعلمه الله ... و عارف قيصرى در شرح آن گويد: و هذا تصريح منه على اءن الحسن و القبح شرعى لا عقلى . مراد اين است كه حسن و قبح ذاتى اشياء است ، جز اين كه عقل انسانها بدان راه نمى يابد و شرع آن را بر ايشان مكشوف مى فرمايد؛ نه اين كه به صرف گفته شرع يكى به حسن موصوف شود و ديگرى به قبح ، زيرا كه ترجيح بلا مرجح لازم آيد و اين قبيح است و شارع حكيم منزه از قبح است .
تكوينيات و تشريعيّات مطلقا از حكمت و مصلحت در مقام فعل برخوردارند زيرا ترجيح بلا مرجح لازم مى آيد و محال است كه تا جزاف و لغو در فعل فاعل حكيم پيش نيايد.
براى احكام خمسه شرعى از واجب و مستحب مصلحت مطرح است و براى حرمت و كراهت مفسده كه براى مصلحت و مفسده احكام ظهور يافت تا شريعت مطهره كشف از واقع نمايد و حالات موجودات و غير انسان را با انسان روشن سازد مثل نجاست سگ و خوك و خون و طهارت حيوانات حلال گوشت و امثال اينها كه به نسبت به انسان مطرح مى شود.
چون احكام شرعيه را مصالح و حكمتى واقعى است و بر ما مستور است لذا شريعت از اسرار آن پرده برمى دارد زيرا عقل را در فهم آن حقايق به نحو مستقل دست بازى نيست .
لذا شيخ اكبر فرمود: آنچه را كه شرع مذمت نمود بر اساس حكمتى است كه فقط خداوند آن را مى داند يا كسى كه حق او را بدان آگاه كرده باشد همانند تشريع قصاص براى مصلحت ابقاى نوع انسانى و منع كردن متخلف ؛ زيرا به لوازم اينها، او عالم است . البته بدين معنى نيست كه شرع آن را حسن يا قبيح قرار داده باشد بدون اينكه اقتضاى آن چنين باشد كه لازمه آن ترجيح بدون مرجح باشد كه اشاعره بدان تفوه نموده اند.
و تكوينيات را نيز به تشريعيات مقايسه فرماييد. (كلمه 80 هزار و يك كلمه ) اما موجودات تكوينى در نظام عالم كه بر اساس احسن كل شى ء خلقه و اتقن كل شى ء خلقه خلق شده اند مظاهر وجودى حق اند و آئينه هايى اند كه هر ان فان جمال الهى در آنها متجلى است . و لذا در ترد حكماى الهى و عارفان بالله عالم يكپارچه نور و جمال و بهاء است كه عشق آبادش مى نامند.
همچنان كه در كتاب تدوينى همه الفاظ آن وحى است و بدون طهارت نمى شود آنها را مسح نمود كه انه لقرآن كريم فى كتاب مكنون لا يمسه الا المطهرون بدون طهارت باطن نمى شود بدانها مسح كرد و به اسرار وجوديشان راه يافت .
((الهى در خلقت شيطان كه آن همه فوائد و مصالح است در خلقت ملك چه باشد.))
((الهى ديده را به تماشاى جمال خيره كرده اى ، دل را به ديدار ذوالجمال خيره گردان )).
((الهى اگر گلم و يا خارم از آن بوستان يارم )).
((الهى ديده از جمالت لذت مى برد و دل از لقاى ذوالجمال )).
((الهى ظاهر كه اينقدر زيبا است باطن چگونه است )).
الهى لو لا الشيطان لبطل التكليف سبحانك ما احسن صنعك .
((الهى حسن عبدالله ، عبدالله خراب آبادى بود و حال عبدالجمال عشق آبادى شد.))
((الهى شكرت كه به هر سو ور مى كنم كريمه ((فاينما تولوا فثم وجه الله )) برايم تجلى مى كند)).
((الهى با اجازه ات نام عالم را ((عشق آباد)) گذاشته ام .
عشق بى پير برآورد خروش   كه جهان يكسره است عشق آباد 
حسن از دوش شد عشق آبادى   بجز اين نام و نشانيش مباد 
منبع:شرح دفتر دل علامه حسن زاده آملیُُ،http://alame-hasanzade.blogfa.com/

 

سيماى رهبرى > نماز

نماز

نماز

ادامه نوشته

  «ویژه نامه های شهادت امام جعفر صادق علیه السلام»

http://a.markosweb.com/screenshots/5/3/5/53570.jpgویژه نامه شهادت امام جعفر صادق سایت مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای مدّ طلّه العال)

http://barsam.ir/wp-content/uploads/tebyan-logo.jpgویژه نامه شهادت امام صادق ((علیه السلام))(سایت تبیان)

http://www.erfan.ir/image/pic.jpg«ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام»(سایت حضرت استاد حسین انصاریان)

http://navideshahed.com/attachment/1386/03/46170.jpg«ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام»(سایت شهید اوینی)

تشرف آيت الله خامنه اي محضر مبارك حضرت مهدي

پایگاه صالحات - سخنان آیت الله احدی :

Image_00001

مطلبي را به شما عرض ميكنم شايد نشنيده باشيد .جناب آقاي صديقي شب فاطميه روي منبر در بيت ايشان ( بيت رهبري ) كه آقاي رييس جمهور نشسته بود،آقاي هاشمي بود ، سران مملكتي بودند ، قوه قضاييه ، همه بودند.آقاي صديقي روي منبر اين مطلب را گفت و آن را نتوانست تمام كند .همين كه خواست تمام كند فرياد گريه جمعيت و حضار بلند شد .

ديدند اين جمعيت بسوي آقا دارند حمله ميكنند كه به عنوان تبرك به ايشان دست بزنند .آقا را بردند و ديگر نتوانستند جمعيت را اداره كنند .

وآن مطلب اين بود :

Image00001

من همه ساله مكه كه ميرفتم قبل از رفتن به مكه به محضر آيت الله بهاءالديني ميرسيدم و توصيه ميخواستم از ايشان.ايشان به من توصيه هايي ميكرد و من اين توصيه ها را در سفر مكه عمل ميكردم . بعدهم كه داشتم ميامدم ، يك عمامه اي يا چيزي را براي ايشان هديه ميخريدم .

اين دفعه كه رفتم محضر ايشان اين مطلب را فرمودند :

شما وقتي كه ميرويد مسجدالنبي از قسمت جنوب شرقي مسجد ، از آن قسمت هفت قدم ميايد به جلو و قسمت بعدي را هم گفت كه من نميتوانم دقيق به شما بگويم . به خاطر اينكه ايشان اين را به وديعت پيش من گذاشت . آن وقت از دو طرف به من دستور داد

وقتي كه قدم زدي آمدي جلو رسيدي به آنجا ،آنجا بنشين و اين ذكر سبعه را بگو. اين ذكر را كه گفتي انشاءالله به حوائجت خواهي رسيد .

ذكر سبعه عجيب است ، علامه حسن زاده آملي بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب اذكار سبعه را دارد كه اينها را از آسيد علي آقا قاضي گرفتند . ذكر سبعه واقعاً يك ذكريست كه معجزه ميكند در نفس انسان عجيب معجزه ميكند .

آقاي صديقي مي گويد ، عرض كردم: آقاي بهاءالديني چه وجهي دارد كه من بايد آنجا بنشينم و اين اذكار سبعه را بگويم. چه وجهي دارد هفت قدم از آنجا قدم بزنم .

حالا همه دارند مثل شما گوش ميدهند همه دارند دقت ميكنند آقاي صديقي چه ميخواهد بگويد .

گفت : وجهش اين است كه دارم به شما ميگويم فقط پيش شما بماند .

وقتي كه حضرت زهرا سلام الله عليها آمد براي دفاع از علي ابن ابيطالب عليه السلام بدنش خون آلود بود وقتي كه آمد ، كه داخل مسجد وارد نشد وقتي كه برگشت ديگر توان از او رفت ديگر به گونه اي شد كه ميخواست ادامه راه را بدهد نتوانست ، آنجا نشست و فكر ميكنم كه آن مكان به خون فاطمه سلام الله عليها رسيده است . آنجا حاجتتان را بخواهيد .

فرياد گريه جمعيت بلند شد

بعد آقاي بهاء الديني ميگويد : اين كار را انجام بده .

ايشان ميگويد

من رفتم اينكار را انجام دادم حالا تو نگو آقاي بهاء الديني خودش هم نظر دارد ، نيت دارد ، يا حاجتي دارد .چون خودش مشرف نمي شود .

حالا جالب اين است كه حضار دارند به آقاي صديقي توجه مي كنند ازاعيان شخصيتي مملكت ، و هم آقاياني كه شركت كننده بودند ، ايشان هم با ضرس قاطع دارد مطلب را مي گويد.

گفت : من رفتم مدينه همين كار را انجام دادم ، بعد از اين رفتم مكه ديدم از بلند گو صدا ميزنند : آقاي صديقي دوباره بروند مدينه . من دوباره رفتم مدينه ، چند روزي مدينه ماندم ، وقتي برگشتم به ايران يك عمامه اي خريده بودم رفتم محضر حاج آقا ، رسيدم، تا سلام عليك كردم بدون اينكه حرفي بزنم ،

حاج آقا بهاء الديني فرمودند:

ميداني ثمره ذكر امسال چه بود ؟

گفتم : نه

گفت : نميداني ثمره ذكر امسال چه بود ، نگرفتي؟

گفتم : نه

فرمود : امسال ثمره ذكر شما يكي اين بود كه شما دو بار آمديد مدينه،

گفتم شما مطلعيد من دو بار امسال آمدم مدينه .

گفت : بله آنجائي كه نشسته بوديد ذكر مي گفتيد در آنجا با تو بودم.

اين نوارش دربيت آقا هست،دم در كه مي فروشند ، نوار سه سال قبل فاطميه

بعد برگشت و گفت :

ثمره دوم اينجا بود :

كه تا گفت مجلس به هم پاشيد اينقدرمردم به خودشان زدند وگريه كردند كه آقا تشريف بردند ؛ ديدند كه ديگر نمي شود جمعيت را اداره كرد .

فرمودند : ثمره دوم اين بود كه آن نيتي كه من ميخواستم ، به آن نيت رسيدم ، و آن اين بود

كه امسال مقام معظم رهبري به ديدارامام زمان نائل آمد . 

تبديل از فايل صوتي به متن توسط آقاي كامراني.

دانلود فايل صوتي

شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) پيشواي ششم مسلمانان(148 ق)

شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) پيشواي ششم مسلمانان(148 ق)

شرح مناسبت:

حضرت امام جعفر صادق(ع) پيشواي ششم مسلمانان، در اين روز به دست خليفه ي عباسي، منصور دوانيقي مسموم و در مدينه به شهادت رسيد. امام صادق(ع) به شيخ الائمه نيز معروف است زيرا عمر ايشان از تمامي ائمه اطهار(ع) طولاني تر است. حضرت را در قبرستان بقيع در كنار پدر، جدّ و امام حسن مجتبي(ع) دفن كردند.

آن امام به هنگام شهادت شصت و پنج سال داشته و مدت سي و چهار سال از امامت حضرتش مي گذشت.

در ميان امامان معصوم(ع)، براي هيچ كدام همانند امام صادق(ع) فرصت و شرايط مساعدي پيش نيامد تا بتوانند در سطح وسيع به انقلاب فرهنگي بپردازند و با تشريح فرهنگ غني و پُرمايه ي اسلام، بر گسترش اين دين آسماني بيفزايند. ولي براي امام صادق(ع) اين فرصت، در گير و دار كشمكش ها و رودرويى بني اميه و بني عباس و جنگ قدرت به دست آمد. آن بزرگمرد علم و عمل از اين فرصت استفاده ي كامل كرد و اسلام و فقهِ آن را از ديدگاه ائمه ي اهل بيت(ع) معرفي نمود و با تربيت شاگردان بسيار و برجسته، حيات تازه اي به اسلام و مسلمين بخشيد و فرهنگ ناب تشيّع را كه از متن اسلام محمدي و علوي نشأت گرفته بود به جهانيان عرصه كرد. امام صادق(ع) به عنوان رييس مذهب جعفري حوزه ي علميه ي اسلامي در سطح عميق و وسيع تشكيل داده و علوم اسلامي را تدريس مي نمود. در اين حوزه، چهار هزار نفر به فراگيري علوم آل محمد(ص) مي پرداخته و حضرت در اين زمان، اسلام اصيل را از زير حجاب تيره و تار اسلام بني اميه و بني عباس آشكار ساخت.

منبع : برنامه روزشمار تاريخ ازمركز پژوهشهاي صدا و سيما

آیات و روایات متناسب :

شهادت امام صادق عليه السلام

امام كاظم عليه السلام :

كانَ يُعرَفُ مَوضِعُ سُجُودِ أبي عَبدِاللَّهِ بِطيبِ رِيحِهِ

سجده گاه امام صادق عليه السلام از بوي خوش آن شناخته مي شد

الكافي ، ج 6 ، ص 511 .

ادامه نوشته

چند کرامت از صادق آل محمد(ص)

چند کرامت از صادق آل محمد(ص)

حماد بن عیسى از امام صادق(ع) خواست که حضرت براى او دعا کند تا خداوند حجّ بسیار و ملک و املاک نیکو و خانه‌اى خوب و همسرى از خاندان نیکوکار، صالح و فرزندان نیکو به او عنایت کند.

 به گزارش فارس، به مناسبت 25 شوال سالروز شهادت صادق آل محمد(ع) به گوشه‌ای از کرامات آن حضرت اشاره می‌شود.
 
*تأخیر در قبض روح به امر امام(ع)
 
صفوان از عبدى نقل مى‌کند که گفت: عیالم به من گفت: خیلى وقت‌است که امام صادق(ع) را ندیده‌ایم، اگر امسال به حج برویم با امام نیز تجدید دیدار مى‌کنیم.
 
گفتم:ما که چیزى در بساط نداریم تا به حج برویم.
 
گفت: چرا، من مقدارى لباس و زینت‌آلات دارم، آن‌ها را بفروش تا با آن به ‌حج برویم، من هم چنین کردم و عازم سفر شدیم، هنگامى که نزدیک مدینه ‌رسیدیم، همسرم به شدّت مریض شد تا اینکه مشرف به موت شد.
 
وقتى به مدینه ‌رسیدیم، خدمت امام صادق(ع) رفتم، در حالى که از سلامتى او مأیوس‌شده بودم، سلام عرض کردم و حضرت نیز جوابم را داد و از حال همسرم پرسید، جریان را گفتم و عرضه داشتم که از خوب شدن او ناامید شده‌ام.
 
حضرت فرمود: به خاطر این است که خیلى ناراحتى؟ گفتم: آرى.
 
فرمود: خوف نداشته باش! دعا کردم تا خداوند او را عافیت دهد، وقتى که برگردى خواهى دید که خوب شده و نشسته است و به او شیرینى مى‌دهند.
 
عبدى مى‌گوید: به سرعت برگشتم و دیدم حال همسرم خوب شده، نشسته و کنیز به او شیرینى مى‌خوراند، از حالش پرسیدم، گفت: خدا به من شفا داده و میل ‌به شیرینى پیدا کردم.
 
گفتم: وقتى از پیش تو رفتم، ناامید بودم، امام صادق(ع) از حال تو پرسید که جریان را به ایشان گفتم، فرمود: نترس، وقتى که برگشتى، خواهى دید که ‌همسرت نشسته و شیرینى مى‌خورد.
 
زن گفت: وقتى تو رفتى، من در حال احتضار بودم، مردى داخل شد و پرسید: چه شده است؟ گفتم در حال مردن هستم و این هم ملک‌الموت است که براى‌ قبض روح من آمده.
 
آن مرد گفت: اى ملک الموت! جواب داد: لبّیک اى امام! فرمود: آیا تو مأمور به اطاعت از ما نیستى؟ گفت: چرا هستم.
 
فرمود:به تو دستور مى‌دهم مرگ او را به تأخیر اندازى.
 
گفت: بر روى چشم، اطاعت مى‌کنم.
 
بعد هر دو از پیش من خارج شدند و رفتند و من نیز همان لحظه حالم خوب‌ شد. (بحار الانوار: 115/47،حدیث 152)
 
 
 
* مردی که با دعای امام 50 بار به حج رفت
 
حماد بن عیسى از امام صادق(ع) خواست که حضرت براى او دعا کند تا خداوند حجّ بسیار و ملک و املاک نیکو و خانه‌اى خوب و همسرى از خاندان نیکوکار، صالح و فرزندان نیکو به او عنایت کند.
 
امام نیز دعا کرد که: خدایا! حمّاد بن عیسى را مالى عطا کن که 50 حج ‌برود و ملک و خانه‌اى خوب و همسرى صالح و درستکار از خاندانى بزرگ و با کرامت و فرزندانى نیکو به او عطا کن!
 
شخصى که در آن مجلس حضور داشت، مى‌گوید: بعد از چند سال، نزد حمّاد بن عیسى به خانه‌اش در بصره رفتم، حماد به من گفت: آیا به یاد دارى دعایى را که امام صادق(ع) در حق من کرد؟ گفتم: آری!
 
گفت: این (که مى‌بینى) خانه من است که مثل آن در این شهر نیست و باغ ‌و املاکم بهترین‌هاست و همسرم نیز از بزرگان و فرزندانم از نیکانند که ‌مى‌شناسى و 48 بار حجّ کرده‌ام.
 
راوى مى‌گوید: بعد از آن، حماد دو حج دیگر به جا آورد .(بحار: 611/47، حدیث 153).
 
 
 
*تصرّف امام(ع) در اشیا
 
ابوصامت حلوانى نقل مى‌کند که به امام صادق(ع) عرض‌کردم چیزى به من عطا کن که شک را از قلبم بزداید، فرمود: کلید را از جیبت ‌بیرون آور و به من بده، من نیز کلید را در آوردم و به آن حضرت دادم، ناگهان دیدم ‌آن کلید به صورت شیرى در آمد و من ترسیدم، فرمود:نترس و آن را بگیر، وقتى آن را گرفتم، به حال اوّل خود برگشت. (بحار: 117/47، حدیث 154)

مروری بر زندگی شیخ مفید(ره)

اوضاع شیعیان پیش از شیخ مفید

وضع شیعیان در عصر شیخ مفید

شیخ مفید در نظر دانشمندان شیعه

شیخ مفید در نظر دانشمندان عامه

ارتباط با امام عصر(عج)

مناظرات شیخ مفید با علمای بزرگ عامه

تبعیدها و گرفتاری های شیخ مفید

استادان وی

شاگردان او

تألیفات شیخ مفید

افول ستاره جامعه تشیع

ادامه مطلب

ادامه نوشته

ابعاد مهجوریت قرآن كریم

مفهوم مهجوریت
مهجوریت قرآن در تلاوت
:
آداب تلاوت:
مهجوریت قرآن در استماع:                                                                                                مهجوریت قرآن در حفظ :
مهجوریت قرآن در تدبر:
مهجوریت قرآن در تفسیر:
تفسیر به رأی:
نقش اهل بیت(ع) در تفسیر قرآن:
روش صحیح تفسیر قرآن:
پی نوشت:
ادامه مطلب

ادامه نوشته

تشرف سيد بحرالعلوم و ارزش گريه بر امام حسين (ع )

تشرف سيد بحرالعلوم و ارزش گريه بر امام حسين (ع )  
سيد بحرالعلوم (ره ) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد.
در بين راه راجع به اين مساله ، كه گريه بـر امـام حسين (ع ) گناهان را مي آمرزد، فكر مي كرد.
همان وقت متوجه شد كه شخص عربي كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد.
بعدپرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته اي ؟ و در چه انديشه اي ؟ اگر مساله علمي است بفرماييد شايد من هم اهل باشم ؟ سـيـد بـحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مي كنم كه چطور مي شود خداي تعالي اين همه ثواب به زائريـن و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء (ع ) مي دهد، مثلا در هرقدمي كه در راه زيارت بـرمـي دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مي شود و براي يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مي شود؟ آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن ! من براي شما مثالي مي آورم تا مشكل حل شود.
سـلـطـانـي بـه همراه درباريان خود به شكار مي رفت .
در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتي فوق العاده اي افتاد و بسيار گرسنه شد.
خيمه اي را ديد و وارد آن خيمه شد.
در آن سياه چـادر، پيرزني را با پسرش ديد.

آنان در گوشه خيمه عنيزه اي داشتند (بز شيرده ) و از راه مصرف شير اين بز، زندگي خود را مي گرداندند.
وقـتي سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولي به خاطر پذيرايي از مهمان ، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگري براي پذيرايي نداشتند.
...............ادامه مطلب
ادامه نوشته

سمحمد مهدی بحر العلوم:

فرزند سید مرتضی ابن محمد ابن عبد الکرین ابن مراد ابن شاه اسد الله ابن جلال الدین ابن الحسن ابن مجد الدین ابن قوام الدین بن اسماعیل ابن عباد بن ابو المکارم ابن عباد ابن أبی المجد أحمد ابن عباد ابن علی ابن حمزة بن طاهر بن علي بن محمد بن أحمد فتوح الدين ابن محمد بن أحمد الرئيس إبراهيم طباطبا ابن إسماعيل الديباج بن إبراهيم الغمر بن الحسن المثنى ابن الإمام الحسن السبط ابن امام علی بن أبی طالب (عليهم الصلاة والسلام). 1155-1212.

سید علما و فقها و فرهیخته علم معقول و منقول و گردآورنده علوم و بزرگمرد فضلای اسلام, و علامه فقیه و محقق زمان خویش بوده است.

وی را سازنده جایگاه باشکوه خاندان بحر العلوم در نجف, بشمار می آورند و نوشته های فراوانی تاکنون درباره شخصیت او به رشته تحریر درآمده است که یکی از آنها در سال 1405هـ.ق به چاپ رسید. وی در سال 1212 هـ.ق جان به جان آفرین تسلیم کرد.

فرزندان وی:

سید محمد و سید محمد رضا

پیکر او در کنار آرامگاه شیخ طوسی محمد بن الحسن (فوت 406 هـ.ق) به خاک سپرده شد.

 

نگاشته های او:

1.المصابيح.

2..

ادامه نوشته

چگونگی حضور ایرانیان در دوره ظهور

چگونگی حضور ایرانیان در دوره ظهور

معارف عمیق مهدویت ضامن سلامت و سعادت جامعه و فرد فرد انسان‌هاست، اعتقاد به بشارت‌های پیامبران گذشته و ائمه دین(ع) افراد با انگیزه و پرتوانی را در جامعه می‌تواند پرورش دهد، باور به حضور امامی ناظر بر اعمال، از جنبه فردی موجب پاک نگاه داشتن روح و پیراستن اعمال از زشتی‌هاست و از جنبه اجتماعی باعث هم‌دلی مؤمنان و ایستادگی در برابر ظالمان می‌شود، کارکرد وسیع و عمیق آموزه‌های مهدوی، جذابیت خاص موضوع را نشان می‌دهد، به همین دلیل، قشرهای مختلف جامعه پرسش‌های بسیاری در این موضوع دارند که لزوم پاسخگویی صحیح به آن‌ها از راهی مطمئن بر کسی پوشیده نیست.

 

پژوهشکده مهدویت در کتاب «مهدویت، پرسش‌ها و پاسخ‌ها» به برخی از شبهات این گونه پاسخ می‌دهد:

 

*زمینه‌سازی ظهور/ شهری که پایگاه یاران امام زمان(عج) است

کشور ایران تا قبل از ظهور، چگونه باید باشد؟

ج:

ادامه نوشته

آيا حضرت مهدى (عج) در سرداب غائب شده و از سرداب ظهور مى‌كند؟  

آيا حضرت مهدى (عج) در سرداب غائب شده و از سرداب ظهور مى‌كند؟
گروه مهدويت  

سؤال كننده: محمد رضا محمدي

طرح شبهه:

سرداب مقدس، زير زمينى است در كنار مرقد مطهر و منور امامين عسكريين حضرت هادى و امام عسكرى عليهما السلام در شهر سامرا، معمولا در كشور عراق و به ويژه در شهرهاى گرمسير رسم بر آن بوده كه مردم در كنار خانه‌هاى خود سردابى در زير زمين حفر مى‌كردند تا در روزهاى گرم تابستان به آن جا پناه ببرند، امام هادى و امام عسكرى عليهما السلام نيز علاوه بر اتاق‌هايى كه داشتند، سردابى را به همان منظور در كنار خانه خود حفر كرده بودند.

 اين سرداب از ديدگاه شيعه از آن جهت مقدس است كه محل زندگى سه امام از ائمه شيعه بوده است.

يكى از تهمت‌هاى زشت و صد البته خنده‌دارى كه برخى از علماى سنى و وهابى‌ها به پيروان اهل بيت عليهم السلام زده‌اند، اين است كه گفته‌اند: شيعيان معتقدند حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در سردابى در سامرا، حلّه يا بغداد و... غائب شده و از آن جا ظهور خواهد كرد.

سپس به شروع به تمسخر كرده و گفته‌اند كه شيعيان هر روز همراه با مركب‌هايشان جلوى در اين سرداب‌ها مى‌ايستند و آن حضرت را صدا مى‌زنند،‌ در اين مدت نماز نمى‌خوانند و...

شمس الدين ابن خلكان (متوفاى681هـ) در اين باره مى‌نويسد:

ادامه نوشته

شهادت - شهادت امام صادق (ع)

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته