مرجعیت زبان فارسی

در این بخش از صفحه‌ی ویژه‌ سفر رهبر انقلاب به خراسان شمالی، كلیدواژه‌ها و مفاهیم اصلی مطرح شده در طول سفر به همراه «گزیده بیانات» مربوط به آن ارائه شده و به تدریج در طول سفر تكمیل خواهد شد. مخاطبان می‌توانند در این بخش، در زمان كوتاهی، محورهای اصلی بیانات رهبر انقلاب را در طول سفر ملاحظه كنند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif زبان فارسی چگونه به زبان رایج هندوستان تبدیل شد؟
هر جا انگليس‌ها وارد شدند، زبان مردم بومى را تبديل كردند به انگليسى؛ اگر زبان رقيبى وجود داشت، آن را از بين بردند. در شبه‌قاره‌ى هند، زبان فارسى چند قرن زبان رسمى بود؛ تمام نوشتجات، مكاتبات دستگاه‌هاى حكومتى، دولتى، مردم، دانشوران، مدارس عمده، شخصيتهاى برجسته، با زبان فارسى انجام ميگرفت. انگليس‌ها آمدند زبان فارسى را با زور در هند ممنوع كردند، زبان انگليسى را رائج كردند. شبه‌قاره‌ى هند كه يكى از كانونهاى زبان فارسى بوده، امروز در آنجا زبان فارسى غريب است؛ اما زبان انگليسى، زبان ديوانى است؛ مكاتبات دولتى با انگليسى است، حرف زدن غالب نخبگانشان با انگليسى است - بايد انگليسى حرف بزنند - اين تحميل شده. در همه‌ى كشورهائى كه انگليس‌ها در دوران استعمار در آنجا حضور داشتند، اين اتفاق افتاده است؛ تحميل شده است. ما زبان فارسى را بر هيچ جا تحميل نكرديم. زبان فارسى كه در هند رائج بود، به وسيله‌ى خود هندى‌ها استقبال شد؛ شخصيتهاى هندى، خودشان به زبان فارسى شعر گفتند. از قرن هفتم و هشتم هجرى تا همين زمان اخيرِ قبل از آمدن انگليس‌ها، شعراى زيادى در هند بودند كه به فارسى شعر ميگفتند؛ مثل اميرخسرو دهلوى، بيدل دهلوى - كه اهل دهلى است - و بسيارى از شعراى ديگر. اقبال لاهورى اهل لاهور است، اما شعر فارسى او معروف‌تر از شعر به هر زبان ديگرى است. ما مثل انگليس‌ها كه انگليسى را در هند رائج كردند، زبان فارسى را رائج نكرديم؛ فارسى با ميل مردم، با رفت‌وآمد شاعران و عارفان و عالمان و اينها به طور طبيعى رائج شد؛ اما انگليس‌ها آمدند مردم را مجبور كردند كه بايد فارسى حرف نزنند؛ براى فارسى حرف زدن و فارسى نوشتن، مجازات معين كردند.[1]
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif دنیا را مجبور كنیم برای دستیابی به تازه‌های علمی زبان فارسی یاد بگیرند
ملت ايران اين استعداد را دارد كه آنقدر پيشرفت كند كه بتواند در جهات گوناگون به عنوان يك الگوئى در دنيا خودش را نشان دهد. چرا ما به خودمان بدبين باشيم؟ چرا با نظر تحقير به خودمان و ملت خودمان و آينده‌ى خودمان نگاه كنيم؟ دشمن ميخواهد اين را به ملت ما تلقين كند و در طول سالهاى متمادى تلقين كرده است. اينجور باوراندند كه حتماً عنصر غربى پيشرو است و بايد دنبال او حركت كرد؛ نه، يك روزى تاريخ ما به ما نشان ميدهد كه قضيه بعكس بوده است. ما در دنيا پيشرو بوديم؛ پيشرو در علم بوديم، پيشرو در صنعت بوديم، پيشرو در تمدن‌سازى بوديم، پيشرو در فرهنگ بوديم؛ ديگران از ما ياد ميگرفتند، مى‌آموختند؛ چرا امروز همان طور نشود؟ همت جوانان ما و نگاه آنها به مقوله‌ى پيشرفت بايد آنجور باشد كه ما آن آينده را در نظر بگيريم.
 من چندى قبل به جوانهاى دانشجو و نخبه اين نكته را گفتم، بايد همت شما اين باشد كه در دنيا به وضعى برسيم كه اگر كسى بخواهد به تازه‌هاى علمى دست پيدا كند، مجبور باشد زبان فارسى ياد بگيرد. جوانان ما اين آينده را به عنوان يك آينده‌ى حتمى و قطعى در نظر بگيرند، براى آن تلاش كنند، براى آن كار كنند. نخبگان ما، نخبگان سياسى ما، نخبگان علمى و فرهنگى ما، با اين نگاهِ به آينده حركت كنند، برنامه‌ريزى كنند و به هيچ حدى قانع نباشند. اين مقوله‌ى پيشرفت است.[2]
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif روزی خواهد آمد كه مردم دنیا احساس كنند كه نیاز دارند زبان فارسی را بیاموزند
همه‌ى نشانه‌ها مژده‌ى اميد به ما ميدهند؛ مژده‌ى پيشرفت ميدهند؛ در همه‌ى بخشها. و اميدواريم كه ان‌شاءاللَّه اين مژده‌ها در كمتر از يك نسل، تحقق پيدا كند و جوانان ما آن روزى را كه ايران اسلامى در جايگاه شايسته‌ى خود قرار دارد، ببينند. آن روزى كه ملتهاى دنيا، دانشمندان و انديشمندان عالم احساس كنند به ايران، به زبان ايران، به فرهنگ ايران نياز دارند براى اينكه گامهاى نوئى را در مسائل علمى بردارند، اين روز شدنى است؛ امكان‌پذير است. همچنانى كه امروز براى فرا گرفتن بسيارى از فنون مورد نياز بشرى، انسان احتياج دارد زبان فلان كشور و فلان ملت را فرا بگيرد؛ آن روز مردم دنيا احساس كنند كه نياز دارند زبان شما را بياموزند؛ فرهنگ شما را بياموزند. آن روز خواهد آمد و شدنى است. اگر ما همت كنيم و همين تلاشى كه امروز مشاهده ميشود، و همين انگيزه‌اى كه امروز بحمداللَّه دلهاى جوانان ما، انديشمندان ما، مردم ما مالامال از آن هست، ان‌شاءاللَّه ادامه پيدا كند - كه پيدا هم خواهد كرد - آن روز خيلى دور نخواهد بود.[3]
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif هدف را مرجعیت علمی ایران در دنیا قرار بدهید
همتتان را بلند بگيريد. من چندبار تا حالا در جمع جوانها و نخبه‌ها اين را گفته‌ام. همت نبايد اين باشد كه ما فلان فناورى را كه ديگران ساخته‌اند و ما هميشه از آنها ميخريديم و وارد ميكرديم، حالا فرض كنيد ميتوانيم خودمان اينجا بسازيم. اينكه چيزى نيست. البته چيزى هست، كم اهميت نيست؛ اما آن چيزى نيست كه ما دنبالش هستيم. شما هدف را اين قرار بدهيد كه ملت و كشور شما در يك دوره‌اى، بتواند مرجع علمى و فناورى در همه‌ى دنيا باشد. يك وقتى من در جمع جوانهاى نخبه گفتم: شما كارى كنيد كه در يك دوره‌اى - حالا اين دوره ممكن است پنجاه‌سال ديگر يا چهل سال ديگر باشد - هر دانشمندى اگر بخواهد به آخرين فراورده‌هاى علمى دست پيدا كند، ناچار باشد زبان فارسى را كه شما اثرتان را به زبان فارسى نوشته‌ايد، ياد بگيرد؛ همچنانى‌كه امروز شما براى دستيابى به فلان علم، مجبوريد فلان زبان را ياد بگيريد تا بتوانيد كتاب مرجع را پيدا كنيد و بخوانيد. شما كارى كنيد كه در آينده، كشور شما يك چنين وضعى پيدا كند؛ و ميتوانيد. يك روز اينجور بوده است؛ كتابهاى دانشمندان ايرانى را به زبانهاى خودشان ترجمه ميكردند، يا آن زبان را فرا ميگرفتند براى اينكه بتوانند بفهمند. اين هم بد نيست شما بدانيد كه كتاب «قانون» ابن‌سينا كه در پزشكى است، همين ده پانزده سال پيش - زمان رياست‌جمهورى من - به فارسى ترجمه شد! بنده دنبال كردم؛ افرادى را مأمور كردم، بعد هم شنيدم يك مترجم خوش‌قلمِ بسيار خوش ذوق كُرد، اين را به فارسى ترجمه كرده كه امروز ترجمه‌ى فارسى‌اش هست. تا آن وقت، قانون به زبان عربى نوشته شده بود - ابن‌سينا كتاب را به زبان عربى نوشته است - و به فارسى ترجمه نشده بود؛ در حاليكه چند صد سال قبل به زبان فرانسه ترجمه شده! يعنى آنها كه اين كتاب را لازم داشتند، برده‌بودند و ترجمه كرده بودند. ببينيد، مرجعيت علمى اين است؛ مجبورند كتاب شما را ترجمه كنند يا زبان شما را ياد بگيرند. هدفتان را اين قرار بدهيد. همتتان را اين قرار بدهيد. همتتان را پيشرفت در زمينه‌ى دانش و شكستن مرزهاى علم قرار بدهيد.[4]